با سلام به تمام دوستان
راستش مدتی رفته بودم خونه نتونستم مطلب جدیدی بفرستم. به همین خاطر از دوستان معذرت می خواهم.
اما به اینجا رسیدیم که انسان دارای عقل و غریزه است که برهمکنش این دو می تواند زندگی انسانها را بسازد و بسته به این که کدام یک از این دو بر دیگری غلبه داشته باشد زندگی انسان سمت و سوی متفاوتی خواهد یافت.
اکنون سوالی که در انتهای پست قبلی مطرح شد را پیش می کشیم.
راستی چرا باید انسان عاقل باشد و عقل و تفکری داشته باشد که دیگر موجودات ندارند؟
شاید پاسخ دهید:
حال سوال من اینست مگر در کندوی زنبور عسل یا زندگی مورچه گان، رفاه و آسایش، امنیت و نظم، و عدالت در زندگی اجتماعی در حد اعلای آن وجود ندارد؟
با کمی تامل در می یابیم که زندگی این موجودات از همان ابتدای خلقتشان با استفاده از غریزه ای که در آنها به ودیعه نهاده شده کامل و در اوج نظم و عدالت و رفاه است به گونه ای که ما انسانها گاهی برخی روابط حاکم بر زندگی مان را از آنان تقلید می کنیم!.
پس اگر هدف انسان برقراری اهداف مذکور باشد دیگر چه لزومی به داشتن عقل است؟ خداوند می بایست ما را هم همانند زنبور عسل تنها دارای غریزه می آفرید!
اگر به این نتیجه گیری رسیده باشید باید اذعان کنیم که عقل بشری علاوه بر رسیدن به آنچه در بالا آمده و اهداف انسان مدرن امروزی است وظیفه و نقش مهمتری دارد که فراموش شده است.
اما آن نقش چیست و هدف یا اهداف مهمتر فراروی انسان چیست که انسان باید علارغم تمام موجودات شناخته شده جهان دارای ابزاری به نام عقل باشد تا به آن یا آنها برسد؟
نظر شما چیست؟
منتظرم.